باسمه تعالی عظم شأنه

امروزه اهمیت مدیریت استراتژیک و گسترش آن در سطح خرد و کلان در کشور بر کسی پوشیده نیست. اما آنچه در سطوح کلان قابل مشاهده است این است که عمدتاً طراحان استراتژی مهندسان گرامی کشور هستند که بیشتر آنها از دانشگاه صنعتی شریف دانش‌آموخته شده‌اند. من با بررسی برخی از  گزارش‌های در دسترس، که از سوی آنان منشتر شده است دریافتم که خوب است برای رشد و تعالی استراتژی و مدیریت استراتژیک به برخی از پیشنهادات زیر توجه بیشتر داشته باشند:

1- مدیریت استراتژیک با سایر حوزه‌های مدیریت همچون مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت فناوری اطلاعات، مدیریت مالی، مدیریت سیستم‌های اطلاعاتی، مدیریت بازاریابی و .. در هم تنیده است و تافته‌ای جدابافته نیست. لذا زمانی یک استراتژی به خوبی تدوین و ضمانت اجرایی آن تضمین می‌شود که به جوانب دیگر حوزه‌های مدیریت نیز توجه شود. لازم است توجه به این درهم‌تنیدگی در پروژه‌های مهندسان گرامی که طبعاً دروس فوق را در دوره کارشناسی و ارشد خود نداشته‌اند بیشتر باشد.

2- مدیریت استراتژیک نه تنها با سایر حوزه‌های مدیریت بلکه با روانشناسی (‌مثلا مکتب شناختی)، علوم سیاسی (‌مکتب قدرت در استراتژی) زیست‌شناسی (‌مثلا مکتب محیطی و اکولوژی جمعیت) اقتصاد(‌مثلا مکتب موقعیت‌یابی پورتر)  فیزیک (‌برنامه‌ریزی کوانتومی) ، جغرافیا و ... در ارتباط است. لذا یک استراتژی خوب جامعیت علوم را لازم دارد. در نسل دوم استراتژی، استراتژی برپایه فلسفه، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، جغرافیا، زیست‌شناسی و علوم سیاسی و در مکتب ما الهیات و علوم اسلامی استوار است.

3- مدیریت استراتژیک حوزه‌ای تخصصی است که نظریه‌پرداز شدن در این حوزه حداقل به سی سال کار نیاز دارد.  آنچه که گاهی اوقات در محافل علمی شنیده می‌شود مدل است نه نظریه. (‌البته ایجاد مدل هم باید مبتنی بر شواهد پژوهشی باشد.

4- طراحی و تدوین استراتژی چندان ساده نیست. به شهود استراتژیک نیازمند است. بنابراین استفاده از کتابهایی همچون کتاب دیوید و کتاب‌های مشابه، فرایند  طراحی و تدوین استراتژی را بسیار ساده جلوه داده‌اند.  درست است شما با این کتاب و با استفاده از ماتریس‌های بی فایده همچون IFE, EFE,SWOT,QSPM و ... مستندات قطوری را به سازمان ارائه می‌کنید اما ضمانت اجرایی استراتژی‌های تدوین شده چقدر است؟ کافی است به سازمان‌ها و سطوح کلانی که برای آنها با این روش استراتژی را طراحی کردیده‌اید سری بزنید و صادقانه از آنها بپرسید. به قول ریچارد لینچ استراتژی‌ای که ضمانت اجرایی نداشته‌ باشد به اندازه کاغذی که روی آن نوشته شده است نمی‌ارزد.

برای تدوین و طراحی استراتژی (‌حتی در سطح فرایند ) صدها کتاب بهتر و دقیق‌تر از کتاب دیوید وجود دارد. برای شناخت آنها به ضمبمه کتاب مدیریت راهبردی با تأکید بر جهاد اقتصادی مراجعه فرمایید. برخی از مهمترین آنها که اتفاقاً نسخه‌های قدیمی آنها در ایران هم ترجمه شده است عبارت است از:

5- در مستندات و گزارشهایی که از تدوین برنامه ریزی استراتژیک شما ملاحظه کردم  برایم محرز شد که  به دلیل هوش و ذکاوت و همچنین نخبگی شما، رگه‌های خوبی از تفکر در این گزارشات دیده می‌شود. اما متأسفانه باید گفت که این اندیشه‌ها عمدتاً روی مفاهیم تاریخ گذشته مدیریت استراتژیک است. ماتریس swot مدتهاست که در ادبیات مدیریت استراتژیک غرب مرده است. امروزه سخن از نوآوری استراتژیک، استراتژی در عمل، مسئولیت اجتماعی سازمان، استراتژی در سطح ملی و کلان، قابلیت‌های پویا، نظریه مبتنی بر شایستگی‌های محوری و دهها مورد مشابه است. لذا پیشنهاد می‌شود که تفکرات شما روی این مفاهیم جدید باشد. تا متناسب با روندهای محیطی حادث شده در عرصه استراتژی، استراتژی‌های بهینه‌تری برای پیشرفت و تعالی کشور ارائه شود.

6- امروزه علاوه براستراتژی‌های پژوهش کمی همچون پژوهش‌های آزمایشگاهی و میدانی، استراتژی‌های پژوهش کیفی همچون نظریه داده‌بیناد، تحلیل گفتمان، پدیدار شناسی، مطالعه موردی و... و همچنین استراتژی‌های پژوهش آمیخته به وفور استفاده می‌شود. شایسته است که تدوین و اجرای راهبرد بر اساس این استراتژی‌های پژوهش انجام شود.

7- تحقیقات عمیق و کاربردی مدیریت راهبردی ( استراتژیک) نیازمند بهره‌برداری از پژوهش چندروشی استmultimethod research به عبارت دیگر یک برنامه‌ریزی استراتژیک خوب، حاصل مصاحبه، پرسشنامه، مشاهده مشارکتی و غیر مشارکتی، گروههای کانونی، مشاهده مستندات و دهها روش دیگر است.

8- تیم‌های خود را ترکیبی از دانشجویان مختلف رشته‌ها قرار دهید تا خاصیت میان رشته‌ای بودن مدیریت استراتژیک در عمل هم پیاده شود.

9- مسائل امروز ما در سطح ملی و سازمانی، حاصل اشتباهات دیروز ماست. قطعاً مشکلات فردای ما حاصل اشتباهات امروز خواهد بود. (‌ اینکه مدیریت علم است یا نیست بین متفکران مناقشات زیادی وجود دارد ولی آنچه که مسلم است این است که مدیران فرصت تکرار اشتباهات را ندارند لذا باید از تجربه‌های دیگران (‌که معمولاً در کتاب‌ها و مطالعات موردی مدیریت وجود دارند ) درس گرفت.

.....