باسمه تعالی عظم شأنه

براستی دانشجو، نقشی مهم و پویا در توسعه دانش و پیشرفت کشور دارد. فراگیری دانش به همراه اخلاق و تزکیه، دو بالی است که می‌تواند ما را به قله‌های بلند پیشرفت و تعالی برساند. در دانشگاه سه رابطه است که اگر به طور صحیح تعریف شود، باعث جهش استراتژیک در پژوهش و آموزش کشور ما خواهد شد:

1- رابطه استاد با استاد:

این رابطه برای همفکری، انجام پروژه‌ها، آموزش کارا و اثربخش به دانشجویان ضروری است. هر یک از استادان در یک حوزه تخصص دارند لذا لازم است در جلسات دانش‌افزایی، دانش آموخته شده‌ی خود را در اختیار همکاران قرار دهند تا با اشتراک این دانش ضمنی مسائل کشور با پویایی بیشتر حل و فصل شود.

شایسته است استادان  در ارتباط با یکدیگر جدید‌ترین روش‌های آموزش و پژوهش را آموخته و در کلاس‌های خود به کار گیرند.

شایسته است استادان  مرتباً در همفکری برنامه‌ها و واحدهای درسی دانشجویان را تحلیل کرده و مرتباً آنها را به روز کنند.

2- رابطه دانشجو با دانشجو:

دوران دانشجویی، دورانی تکرار نشدنی است. دوران هم کلاسی بودن، دوران هم خوابگاهی بودن. در این میان دانشجویانی موفق هستند که برای آینده خود برنامه‌ای علمی و جامع تعریف کنند. نقش خود را به خوبی شناسایی کرده و گرفتار آفت‌های اتلاف وقت و بی هویتی نشوند. آنچه که بارها مشاهده کرده‌ام این است که همه رشته‌ها خوبند و معیار تعیین این خوبی دانشجویان هستند که با درس خواندن خود به آن رشته ارزش و بها می‌دهند. دانشجویان نباید در جلسات گروهی یأس و ناامیدی را در بین خود رواج دهند و از آینده خود بیمناک باشند اگر درست برنامه‌ریزی کنید و درست درس بخوانید حتماً موفق خواهید شد. برخی از دانشجویان هم ، در سیستم آموزشی هضم شده و مرتباً اظهار نگرانی می‌کنند. طبیعی است که این گونه افراد باید هوشمندانه برنامه‌ای برای رشد و ارتقای خود تعریف کنند و قطعاً موفق خواهند شد. (‌دوستی دارم که به شدت علاقه به کامپیوتر داشت و رشته بازرگانی بود، شب‌های امتحان کتاب ++C را مطالعه می‌کرد و عاقبت در این رشته هم موفق شد)

هوشیاری دانشجو و پرهیز از دام‌هایی که در این دوران حساس دامنگیر افراد می‌شود می‌تواند موفقیت وی را تضمین کند (‌مثلاً به جای بینش سیاسی به تعصبات سیاسی دست بزند یا باب دوستی را با اندک دانشجویان ناامید و منحرف باز کند و خود را در منجلابی بیندازد که خروج از آن چندان ساده نباشد، مسیری خطرناک برای آینده وی است).

3- رابطه استاد با دانشجو:

هر چند ممکن است به صورت مستقیم موفقیت و یا شکست یک دانشجو در کارنامه ارتقا و سوابق خدمت استاد درج نشود، اما واقعیت این است که دو فاکتور اگر در وجود استادان باشد دانشجو راه‌های تعالی را سریعتر خواهند پیمود:

اول، دلسوزی

دوم، سواد

استاد دلسوز همواره دانشجویان را در کنار خود به راه صحیح هدایت می‌کند.

استاد دلسوز دوست ندارد راه احیاناً اشتباهی را که خود پیموده دانشجویش بپیماید.

استاد دلسوز شیرینی خدمتش را در تعالی و پیشرفت دانشجویش می‌بیند و دانشجویی موفق شده است که روزی بالاتر و با سواد‌تر از استادش باشد.

استاد دلسوز هم و غمش شناخت قابلیت‌های پنهان دانشجو و هدایت آن در مسیر تعالی وی است.

استاد دلسوز از اینکه دانشجویانش در مطالعه و پژوهش کوتاهی می‌کنند ناراحت و غمگین است.

استاد دلسوز بر دانشجو سخت می‌گیرد.

استاد دلسوز برای پر کردن مؤظفی تدریسش به سر کلاس نمی‌رود.

استاد دلسوز عطش زیستن را در کنار دانشجو دارد تا در هر مکان و هر زمان  7/24 به پرسش و مسأله وی پاسخ دهد.

استاد دلسوز دانشجو را با افکار و ایده‌های بلند و افق‌های متعالی پرورش می‌دهد و وی را از نزدیک‌بینی و کارهای پیش و پا افتاده باز می‌دارد.

خلاصه استاد دلسوز  دستگیر و همراه دانشجو است و هیچ وقت وی را ترک نمی‌گوید حتی در مشکلات و پیچ و خم های زندگی

اما سواد استادان، نقش مهمی را در پویایی و شادابی کلاس دارد. براستی هر چه که استاد باسوداتر باشد دانشجو با مسائل و موضوعات بیشتری آشنا می‌شود و طبیعی است دانشجوی باسواد مسائل بیشتری را از جامعه و کشور حل می‌کند:

استاد باسواد، همیشه به دنبال جدیدترین مقالات و کتاب‌هاست تا مرزهای جدیدی را برای دانشجو و پژوهش وی روشن کند

استاد باسواد، به دانشجو می‌آموزد و حاصل این تعلیم و تعلم کتاب و مقاله است نه اینکه فقط دانشجو بنویسد!

استاد باسواد، باید به اندازه صدها صفحه بداند تا بتواند به دانشجویش ده صفحه بیاموزد

استاد باسواد، متمرکز، عمیق، ژرفانگر و متخصص حوزه خود است و هم با رویکرد موضوع محوری و هم با رویکرد مسأله محوری چنته‌ای پر از دانش و تجربه دارد. و از پراکنده‌کاری (‌منظورم مطالعه میان‌رشته‌ای و .. نیست) می پرهیزد.

استاد باسواد، متخلق به اخلاق حسنه، بردباری و تواضع است. اگر دانش وی آن را به این مرحله نرساند لابد جایی از کارش می‌لنگد.

استاد باسواد، دوست دارد دانشجو باسوادتر از خودش شود. دانشجو دانش کهن و کلاسیک استاد ر با پژوهش‌های نوین گره می‌زند.

استاد باسواد، دانش خود را در طبق اخلاص گذاشته و خواه به صورت نوشتار و خواه به صورت مشاوره و گفتار از هیچکس دریغ نمی‌کند.

استاد باسواد، سواد دیروزش کمتر از امروز بوده است!

استاد باسواد، روح دانشجو را تازه می‌کند و توانمندی‌های نهفته و پنهان وی را آشکار می‌کند.

امیدواریم هر کس در هر نقش و جایگاهی که هست همواره بهترین باشد.

برای پیشرفت و تعالی کشور همه باید دستهایمان را در دست یکدیگر قلاب کنیم و زنجیره‌ای از علم و دانش را برای حل مسائل خرد و کلان کشور شکل دهیم . به طوری که هیچ فرد اجنبی نتواند حتی یک قلاب را از آن جدا کند.

به امید تلاش مضاعف دانشجویان در عرصه  دانش، در دنیای پر تلاطم امروز